شیر حق
شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۶، ۰۸:۴۹ ب.ظ
- از علی آموز اخلاص عمل ** شیر حق را دان مطهر از دغل
- در غزا بر پهلوانی دست یافت ** زود شمشیری بر آورد و شتافت
- او خدو انداخت در روی علی ** افتخار هر نبی و هر ولی
- آن خدو زد بر رخی که روی ماه ** سجده آرد پیش او در سجدهگاه
- در زمان انداخت شمشیر آن علی ** کرد او اندر غزایش کاهلی
- گشت حیران آن مبارز زین عمل ** وز نمودن عفو و رحمت بیمحل
- گفت بر من تیغ تیز افراشتی ** از چه افکندی مرا بگذاشتی
- آن چه دیدی بهتر از پیکار من ** تا شدی تو سست در اشکار من
- آن چه دیدی که چنین خشمت نشست ** تا چنان برقی نمود و باز جست
- آن چه دیدی که مرا ز آن عکس دید ** در دل و جان شعله ای آمد پدید
- آن چه دیدی برتر از کون و مکان ** که به از جان بود و بخشیدیم جان
- در شجاعت شیر ربانی ستی ** در مروت خود که داند کیستی
- در مروت ابر موسایی به تیه ** کآمد از وی خوان و نان بیشبیه
- ابرها گندم دهد کان را به جهد ** پخته و شیرین کند مردم چو شهد
- ابر موسی پر رحمت بر گشاد ** پخته و شیرین بیزحمت بداد
- از برای پخته خواران کرم ** رحمتش افراشت در عالم علم
- تا چهل سال آن وظیفه و آن عطا ** کم نشد یک روز از آن اهل رجا
- تا هم ایشان از خسیسی خاستند ** گندنا و تره و خس خواستند
- امت احمد که هستند از کرام ** تا قیامت هست باقی آن طعام
- چون ابیت عند ربی فاش شد ** یطعم و یسقی کنایت زاش شد
- هیچ بیتاویل این را در پذیر ** تا در آید در گلو چون شهد و شیر
- ز آن که تاویل است وا داد عطا ** چون که بیند آن حقیقت را خطا
- آن خطا دیدن ز ضعف عقل اوست ** عقل کل مغز است و عقل جزو پوست
- خویش را تاویل کن نه اخبار را ** مغز را بد گوی نی گلزار را
- ای علی که جمله عقل و دیدهای ** شمه ای واگو از آن چه دیدهای
۹۶/۱۱/۱۴